گلچین زیباترین شعر در مورد خشونت
شعر در مورد خشونت
شعر در مورد خشونت علیه زنان ،شعر درباره خشونت علیه زنان،شعر در مورد خشونت علیه زن،شعر درباره خشونت علیه زن،شعر در مورد خشونت،شعر در مورد خشونت زنان،شعری در مورد خشونت،شعر در مورد پیشگیری از خشونت،شعر درباره خشونت،شعری درباره خشونت،شعری درباره ی خشونت،شعر خشونت علیه زن،شعر خشونت علیه زنان،شعر درباره خشونت علیه زنان،شعر در مورد خشونت علیه زنان،شعر درباره خشونت علیه زن،شعر برای خشونت علیه زنان،شعر در مورد خشونت علیه زن،شعر خشونت،شعر با خشونت هرگز،شعر در مورد خشونت،شعر درباره خشونت،شعر خشونت زنان،شعر خشونت هرگز،شعر با خشونت هرگز سهراب سپهری،شعر با خشونت هرگز از کیست؟،شاعر شعر با خشونت هرگز،متن شعر با خشونت هرگز،شعر با محبت شاید با خشونت هرگز،شعر در مورد خشونت زنان،شعری در مورد خشونت،شعر در مورد پیشگیری از خشونت،شعری درباره خشونت،شعری درباره ی خشونت
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد خشونت برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
خشونتی که علیه زنان فراوان است
فقط به مشت و لگد نیست، بلکه پنهان است
شعر در مورد خشونت علیه زنان
انصاف و مروت شده نایاب چو اکسیر
گرم است از آنرو که بازار خشونت
شعر درباره خشونت علیه زنان
گیتی شده امروز گرفتار خشونت
کس نیست دل آسوده ز آزار و خشونت
شعر در مورد خشونت علیه زن
نفس نمیکشد
در این قوطی ِ در بسته
نفس نمیکشد
زنی که تصویر ِ
مات چهرهاش را
شیشهها شکستهاند
زنی که
مرگ را شسته
و نگاهش روی ِ
آبهای راکد
تلو تلو میخورد
زنی که صورتِ
سیاه ِ شب را بر ایوان ِ
آکنده از گلهای یخ زده
کشانده
و لبهای ِ سرد ِ
تیرگی را
میبوسد
زنی که کفشهایش
چمدان تاول شدهاند
و خورشید را
در کلاه ِ شعبدهباز
گم کرده است
زنی که
آبی ِ چشمانش را
به اقیانوس ِ یک مرد
رها کرده
و آسودگی ِ آغوشش را
بر سر بی تابی هر روز ِ
کودکش تکانده است
” باید از کدام آینه
جوانیاش را پس بگیرد؟ “
شعر درباره خشونت علیه زن
از مدرسه تا مسجد و از خانه به بازار
هر جا نگری نیست جز آثار خشونت
شعر در مورد خشونت
اغماض و مدارا شده افسانه دریغا
زان ره که شده خلق، خریدار خشونت
شعر در مورد خشونت زنان
بر جای گل سرخ محبت
روئیده به هر سوی چمن، خار محبت
باور نتوان کرد که در عصر تمدن
عالم شده اینقدر طرفدار خشونت
شعری در مورد خشونت
دانی که خدا ذات تو با عشق عجین کرد
پس چیست بدین مرتبه رفتار خشونت
شعر در مورد پیشگیری از خشونت
مردم چه بدی دیده مگر از سخن لطف
که امروز گرائیده به گفتار خشونت؟
شعر درباره خشونت
از مهر چه می خیزد جز صحت و شادی
جز کینه چه می زاید از کار خشونت؟
شعری درباره خشونت
انصاف و مروت شده نایاب چو اکسیر
گرم است از آنرو که بازار خشونت
شعری درباره ی خشونت
خشونت علیه زنان
رد انگشتانت را روی صورتم جا گذاشتی،
سکوت کردم
پاهایم را قلم کردی،
سکوت کردم
خماری هایت را تحمل کردم
اخم هایت را ندیدم
عربده هایت را نشنیده گرفتم
اما اینبار
دهانم را هم ببندی
دیگر لال نمی شوم
با چشمانم فریاد خواهم زد
به “خشونت” علیه زنان پایان دهیم
شعر خشونت علیه زن
اغماض و مدارا شده افسانه دریغا
زان ره که شده خلق، خریدار خشونت
شعر خشونت علیه زنان
دانی که خدا ذات تو با عشق عجین کرد
پس چیست بدین مرتبه رفتار خشونت
شعر درباره خشونت علیه زنان
از مهر چه می خیزد جز صحت و شادی
جز کینه چه می زاید از کار خشونت؟
شعر در مورد خشونت علیه زنان
نومید مشو جانا کز لطف الهی
یک روز شود معدوم کردار خشونت
شعر درباره خشونت علیه زن
بر جای سلاح آید، اصلاح و به تدبیر
نابود شود یکسره ابزار خشونت
شعر برای خشونت علیه زنان
آن روز جهان برشکفد چون گل صدبرگ
آسوده ز اندیشه و پندار خشونت
شعر در مورد خشونت علیه زن
گفته بودم و همیشه مویه می کنم:
” برای اینکه برنجم
هنوز رنجی هست”
یک پله چون فراز شوم
می گویم:
” خشونت دنیا
یادم داد
دوست بدارم”
به پله ای برتر:
” رطل گران ده مرا
مرید خرابات
شادی شیخی
که خانقاه ندارد”
شعر خشونت
تو از خشونت چنگال یک عقابی که
هنوز منتظرم سایه ای بخوابی که
شعر با خشونت هرگز
افزونم کن خشونت افزونم کن
ای زیباترین حمله های جنونم
آزاد کردم به خاطر تو
همه سوگولی هایم
و خط کشیدم بر گواهی تولدم
و بریدم همه شریان هایم را
شعر در مورد خشونت
جمجمه های تهی !
اعصابم را به هم می ریزند
و مرا به قرون وسطی می برند
آن روزها !
خشونت حرف اول را می زد
نه مثل امروز که غربی ها
در کرات دیگر گندم می کارند
و ما !
همد یگر را به باد تهمت و افترا می گیریم
تا جناحمان صندلی های بیشتری را اشغال کنند.
شعر درباره خشونت
ای اتحادِ سرد ِنارنجی
دست از سَرِ زن بودنم بردار
من به خشونت ها نمی بازم
حتی خشن تر می شوم هربار
شعر خشونت زنان
از هراس زاده ایم
و با خشونت زیسته ایم
از زبان بتها
اسطوره وار فرمان ساخته ایم
و بر ذهن رنجور خویش
زالو صفت چنگ انداخته ایم
به فرداها
امیدی نیست
که امروز فردایی است
در گذرگاه بردگان ایستاده ایم
که تماشا تقدیر ماست
شعر خشونت هرگز
مصلوب داریست
که پیش از ظهورم برپاست
گریزان از جبری
که با تازیانه خشونت بر پشتم جاریست
شعر با خشونت هرگز سهراب سپهری
صفیر گلوله آوای حنجره ایست
گوش از پرده ی دلفروز طبیعت بریده
با تفنگ مشق می کنیم
و با فشنگ واژه های خشونت را
به دیوارهای متروک شهر می نویسیم
کلام کهنه ی ما آتشفشان خونست
از دهلیز رگهامان
اضطرتب نان با ماست
و اسارت زبان
و با افسوس زنده ایم
شعر با خشونت هرگز از کیست؟
خشونت و مرگ و نیستی را
که برای خود نام نهاد انسان
حکومت انسان بر انسان
شاعر شعر با خشونت هرگز
احساس از لایه های جو برچیده شد
فرشته نجات با خشونت سر می برد
متن شعر با خشونت هرگز
انکار می کنی که جنگ نزدیک است
انکار میکنی که فصل فصل خشونت است و نفرت و درد
شعر با محبت شاید با خشونت هرگز
به هر جا که دوستی عطا کردم من
با خشونت ناگهان دلم بیگانه شد
شعر در مورد خشونت زنان
به برجهای سخت خشونت تعظیم
من مردی را میشناسم که
که به احساس پدر گریان بود و
صبحگاهان به میله های سقاخانه اجابت
شعری در مورد خشونت
به زبان خشونت گفتم
دوستم بدار
به زبان دیگری
نگاهم کردی
ترانه دیگری
در شب جاری بود
شعر در مورد پیشگیری از خشونت
احساس دیگری
در خشونت نگاهم جاری بود
به زبان ترانه گفتم
دوستم بدار
شعری درباره خشونت
پیش قامت خورشید
دست تو کوتاه است
پیش قامت آسمان تو
دست من
سنگلاخ
زخم کرده پای خسته ام را
لک خشونت را
از دامن آسمان بگیر
و از پیش پای عشق
سنگلاخ را بردار
شعری درباره ی خشونت
بغض گریان یه دردم
اشک کتمان حقیقت
توی سیلاب خشونت
که زخمیست عدل و عدالت
شعر در مورد خشونت علیه زنان
خشونت سزای تو نیست
بردگی روای تو نیست
شعر درباره خشونت علیه زنان
آخر تو از خشونت چه میدانی؟
ای همه عطوفت تن گرم!
شعر در مورد خشونت علیه زن
اگر چه در خشونت تبر بد مستی
از خیال جشن پرندگان صبحگاهی اش
شعر درباره خشونت علیه زن
ای ابهت یه اندیشه ی پاک
نفرت از خشونت بی انتهاست
شعر در مورد خشونت
بر تن ساد ه ی برگی “طوفان”
درسی از فصل خشونت میداد
شعر در مورد خشونت زنان
خسته از خشونت یک فریاد
خسته از خسته شدن های زیاد
شعری در مورد خشونت
همه اصل ما صلح وآرامش است
شدیم فتنه ازسایه ، ازایــــن بدل
جهان را خشونت گرفته اگــــــــر
کند سایه باسایه ، جنگ و جـــدل
شعر در مورد پیشگیری از خشونت
هنوز محو غرور حروف قلب توام
همان خشونت اشعار خیس و جنجالی
شعر درباره خشونت
این چهره من است
بی شباهت به مردان سیصد!
ندارد نشان از خشونت!
اندیشه ام رنگ شوق جوانه
شعری درباره خشونت
من بی صدا و بی خشونت،ناله می کردم
اشکِ شقایق را به گورِ لاله می کردم…..!!
شعری درباره ی خشونت
اتشم میزد نگاهش با خشونت های او
او مرا یا من نمیدانم خمار و مست کرد
شعر خشونت علیه زن
که دست بر صورت می کشید
و لبخند رضایت مادر بزرگم
که چند روز دیگر
خشونت زبری صورت بابا علی
با زمین سازش خواهد داشت ؟
شعر خشونت علیه زنان
مادر م یاد خشونت جلسه میگیرد به بام
باسیه سر های دشت دور گیلم میتند
شعر درباره خشونت علیه زنان
بیا خشونت مزمن برای مرحم درد
جلوس هجاهای مرد را با درد
شعر در مورد خشونت علیه زنان
خشونت ز پولاد مردآزمای
به سوهان توان سود نی چوب سای
شعر درباره خشونت علیه زن
ور او یک لطف بنمودی گشادی چشم جان ها را
خشونت ها گرفتی لطف و هر اخشن بخندیدی
شعر در مورد خشونت
- ۹۷/۰۷/۰۵